سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روز چهارم

امروز از روزای قبل بهتر بودم...خیلی بهتر...غیر از یه احساس سرما که اونم زیاد نیست...البته انصافا هوا خیلی سرد شده...

خوشحالم...بدنم دیگه داره کم کم به نبود اون زهرماری عادت میکنه...الان تنها مشکلم  ( منظورم از تنها مشکل ، تنها مشکلیه که تحملش برام خیلی سخته...) خوابه ...الان 4-3 شبه حسرت یه خواب راحت رو دارم...البته ، من از قدیم هم با خوابیدن مشکل داشتم...اصلا یکی از دلایل فرعی معتاد شدنم خواب راحتیه که مورفین برای آدم ایجاد میکنه ، یادمه بعضی وقتا شب ساعت 11 میخوابیدم و فردا ظهر ساعت 12 بیدار میشدم...

ولی هیچ وقت به این فکر نکرده بودم که راحت خوابیدن ارزشش چقدره...

من فکر میکنم که آدمای تنبل خیلی استعداد معتاد شدن دارن...من خودم تنبلم ، باید قبول کرد که کسی که مواد مصرف میکنه ، لااقل اولاش ، مثل همین جایی که من بودم ، تو یه سری از فعالیت ها میتونه به بقیه برتری داشته باشه ... اگه غیر از این بود که کسی معتاد نمیشد ، ولی اشکال بزرگ و اساسی این جریان تطبیق پذیری بدن انسانه و ولع همه آدما به برتری ...

اینو هر کسی که خدایی نکرده معتاد بشه میدونه که اوایل ،  مصرف کردن مواد ، واقعا آدم رو برتر از بقیه میکنه...ولی بعد یه مدت ، معتاد برای اینکه مثل بقیه باشه ، برای اینکه معمولی باشه ، مجبوره که مواد مصرف کنه و مجبوره که مقدار مصرفش رو هر چند وقت بیشتر کنه...

این موضوع که مصرف مواد منو ضعیف کرده واقعا آزارم میده...الان و بدون مواد من از نظر بدنی خیلی زود خسته میشم و قطعا یه مدت طول میکشه تا منم بشم یه آدم مثل بقیه آدما ... ولی همین سختی این روزا خدا کنه هیچ وقت از یادم نره....